سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمان داد که نوشتن یهود را یاد بگیرم . [زیدبن ثابت]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :4
کل بازدید :14405
تعداد کل یاداشته ها : 5
103/2/7
10:1 ع
منم گدای فاطمه
مشخصات مدیروبلاگ
 
روح الله مسلمی زاده[7]
سلطان نام بزرگ و ارزشمندی است. خوشحال میشوم اگر نکات ارزشمند برام ارسال فرمایید. دوستتان دارم

خبر مایه
سلطان نکته ها
گنجینه

                                                                                  

                                                                       شان نزول آیه مباهله
در آغاز طلوع اسلام، نجران تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود که به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند.
رسول اکرم (ص) به موازات مکاتبه با سران دولت های جهان و مراکز مذهبی، به منظور دعوت نجرانیان به اسلام، نامه ای به اسقف آن شهر نوشت.
نمایندگان پیامبر وارد نجران شده و نامه پیامبر(ص) را به اسقف نجران دادند، که مضمون آن چنین است:
"به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب از محمد فرستاده خدا بسوی اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می نمایم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید، باید به حکومت اسلامی مالیات و جزیه بپردازید در غیر این صورت، به شما اعلام خطر خواهم کرد".
اسقف پس از قرائت نامه برای تصمیم گیری ، شورایی مرکب از شخصیت های بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. یکی از افراد طرف مشورت "شرحبیل" بود که به عقل و درایت و کاردانی معروفیت داشت.
وی گفت: ما مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست محمد، که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد.
بعد از سخنان شرحبیل، شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیات نمایندگی نجران به مدینه برود تا از نزدیک با محمد(ص) تماس گرفته و دلایل نبوت او را مورد بررسی قرار دهد.
بدین ترتیب برای رفع این مشکل، هیاتی مرکب از شصت نفر که در راس آنها سه تن از بزرگان نجران به نام های "ابو حارثه بن علقمه"اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز، "عبدالمسیح بن شرحبیل" معروف به عاقب پیشوای اهالی این منطقه و"اهتم یاایهم بن نعمان" معروف به سید شخصی کهنسال و ریش سفید و مورد احترام نجرانیان عازم مدینه منوره شده تا با رسول خدا(ص) به گفتگو بپردازند و راه حلی پیدا کنند.
نجرانیان در حالی که لباس های فاخر بر تن داشتند وارد مدینه شدند و در مسجد به حضور پیغمبر اسلام(ص) آمدند. پیامبر با مشاهده هیات آنان از ایشان روی برگرداند.
چند روز به همین منوال گذشت تا آنکه نجرانیان متوجه شدند با سر و وضعی که آنان دارند امکان گفت و گو با رسول خدا وجود ندارد، لذا با لباسی ساده خدمت پیامبر رسیدند.
آنان طی نشست هایی که با پیامبر اکرم(ص) داشتند با آن حضرت به بحث و مناظره پرداختند و برغم دلایل قوی و محکمی که پیامبر اکرم(ص) ارایه فرمود آنها همچنان به حقانیت آیین و اعتقادات خود پافشاری می کردند.
این امر سبب شد تا پیامبر(ص) بر اساس حکم پروردگار متعال، آنان را به مباهله دعوت نماید، که طرفین در پیشگاه خداوند لب به نفرین بگشایند و هر کدام که بر حق نیستند و دروغ می گویند، به عذاب الهی گرفتار شوند نصاری پذیرفتند و اجرای آن را به روز بعد موکول کردند.
بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده می شد و گروهی بی شمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند در آن حال مشاهده کردند که پیغمبر اکرم(ص) در حالی که کودکی را در آغوش داشته و دست کودک دیگری را در دست دارد به همراه بانو و مردی که پشت سر ایشان حرکت می کردند، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.
مسیحیان که از دور ناظر ورود رسول اکرم(ص) بودند، بر خلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است.
پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند، گفته شد: که اینان محبوب ترین مردم نزد رسول اکرم(ص) هستند، یکی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین هستند.
اسقف اعظم نصرانی که متحیر شده بود، خطاب به جمعیت نصاری گفت: "بنگرید که محمد چگونه با اطمینان تمام و ایمان راسخ به میدان آمده و بهترین عزیزان خود را برای اجرای مباهله به همراه آورده است به خدا سوگند اگر او را در این امر تردید و یا خوفی داشت، هرگز عزیزان خود را انتخاب نمی کرد.
مردم، من در چهره آنان معنویت و روحانیتی می یابم که اگر از خدا درخواست کنند، کوه ها را از جای خود حرکت خواهند داد. پس از مباهله با آنان بر حذر باشید که عذاب و بلا دامن ما را خواهد گرفت. به دنبال آن، پیامی به رسول اکرم(ص) فرستادند که از مباهله درگذر و تو خودت در میان ما حکم باش و کار را با مصالحه خاتمه بده".
رسول اکرم(ص) با پیشنهاد آنها موافقت کرد و صلح نامه ای به خط حضرت علی(ع) و تعیین جزیه سبک و آسانی که سالیانه بپردازند، تنظیم شد و کار خاتمه یافت.
از این رو داستان مباهله بزرگترین سند فضیلت برای اهل پیامبر است زیرا الفاظ و مفردات آیه 61 آل عمران که می فرماید: "به آنها (نصارای نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می نماییم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم شما نیز از نفوس خود، آنگاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم"، حاکی از آن است که همراهان پیامبر در چه پایه ای از فضیلت قرار داشتند.
پیامبر در این آیه، علاوه بر این که حسن و حسین(ع) را فرزندان خود و فاطمه(س) را یگانه زن منتسب به خاندان خویش می خواند، از شخص علی(ع) به عنوان "انفسنا" تعبیر می کند و آن شخصیت عظیم جهان انسانی را به منزله جان پیامبر می داند، فضیلتی بالاتر از این که یک شخص ازنظر معنویت و فضیلت به پایه ای برسد که خداوند بزرگ او را به منزله جان و روح پیامبر بخواند.
از روایاتی که از پیشوایان مذهبی ما وارد شده است، استفاده می شود که موضوع مباهله اختصاص به پیامبر نداشته و هر فرد مسلمانی در مسایل مذهبی می تواند با مخالفان خود به مباهله برخیزد.

فضیلت هفتم- نزول سوره هل اتی

جبرئیل به پیامبر اکرم ( صلی ا... علیه و آله و سلم ):

هَنّاک اللهُ فی اَهلِ بَیتِک.

در شأن نزول سورة هل اتی، نوشته اند: چون حسنین، دو فرزند دلبند پیغمبر (صلی ا... علیه و آله و سلم) بیمار شدند، امیر المؤمنین علی (علیه السلام) برای بهبودی آنان نذر کردند که سه روز پی در پی روزه بدارد. حضرت زهرا و فرزندان هم به پیروی از آن حضرت، چنین نذری نمودند و در روز اول و دوم و سوم به هنگام افطار،اصل غذای خود را به سائِل ( فقیر و یتیم و اسیر ) بخشیدند و فقط با آب افطار کردند. خداوند پیامبرش را از این فضیلت بزرگ آگاه ساخت و او را به وجود چنین اهل بیتی تبریک گفت و سورة هل اتی را در شأن پر برکت آن امام همام، نازل کرد.

وَ یُطعِمُونَ الطّعامَ عَلی حُبِّه مِسکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً.

اکثر سیره نویسان، تاریخ نزول این سوره را روز 25 ذی حجه می دانند.

البته فضایل امیرالمومنین (ع) بی شمار است ، او تنها کسی است که در داخل خانه خدا به دنیا آمده و در محراب خانه خدا شربت شهادت نوشیده و پس از پیامبر بزرگوار اسلام(ص) ، احدی به مقام و منزلت علی(ع) نبوده و نخواهد رسید.